همچنین فاصله میان نرخ ارز در بازار آزاد غیررسمی با نرخ رسمی (دولتی) افزایش یافته و نرخ ارز رسمی طی هفت ماه گذشته در محدوده ۶۹ هزار تومان میخکوب شده درحالیکه اقتصاد ایران در این مدت نزدیک ۲۵ درصد تورم را تجربه کرده، یعنی کالاهای تولید داخل کشور هر روز گرانتر و در مقابل، واردات ارزانتر میشود.سرمایهگذاران در مجامع شرکتها خبرهای نامناسبی از وضعیت حاملهای انرژی (ناترازی)، ارزی و وضعیت شرکتها را میشنوند؛ مثلا در روز سهشنبه هفته جاری، یک شرکت پتروشیمی بورسی در مجمع خود اعلام کرد که سال گذشته به دلیل ناترازی انرژی حدود ۲۰۰ روز تعطیل بوده یا اینکه تولید یک شرکت فولادی نزدیک به یک میلیون تن کاهش یافته است و...؛ در مقابل دولت برای اصلاح ناترازیها هنوز برنامه مشخصی اعلام نکرده و اقدامی از خود نشان نداده است.
ناترازی انرژی باعث کاهش سودآوری شرکتهای بورسی شده و چشمانداز سرمایهگذاری برای افراد و فعالان بازار، تیرهتر شده است. یکی دیگر از عوامل تأثیرگذار بر روند نزولی بورس، نرخ بهره بسیار است و فشار قابلملاحظهای را به شرکتها وارد میکند. دولت برای اینکه بتواند اوراق منتشرشده خود را بفروشد، نرخ بهره آن بالا برده است. وقتی نرخ بهره افزایش پیدا میکند، داراییهای مالی کمارزش میشود.
متأسفانه برنامهای برای جبران خسارت شرکتها ناشی از جنگ تحمیلی ۱۲روزه همچنان اجرایی نشده است. در کنار این موارد، میزان نقدینگی در بازار سهام کم است و در مقابل سیاستهای انقباضی بانک مرکزی فشار زیادی را به بازار وارد میکند. این شرایط باعثشده همچنان شاهد ریزش و خروج پول از بورس باشیم؛ بااینحال سیاستگذار باید در نرخ ارز رسمی و نرخ بهره بالا تجدیدنظر کند. امروز ظرفیتهای بسیار خالی در بخش تولید (شرکتها) وجود دارد که به دلیل نبود سرمایه در گردش متوقف مانده است؛ همچنین قیمتگذاری دستوری، آسیب جدی بهصورت مستقیم به شرکتها وارد میکند و غیرمستقیم سبب ناترازی در انرژی برق و آب شده است. اقتصاد ایران به یک اصلاح جدی نیاز دارد اما تصمیمگیریهایی که در راستای اصلاح باشد، دیده نمیشود و تا زمانی که تصمیمات سخت گرفته نشود، مسائل اقتصادی حل نخواهد شد.